جمعه های انتظار
کلیک بر روی تبلیغات یادتون نره
همواره انتظار مي كشم روز موعودی را كه با خورشيد خواهی آمد و نام تو را تمام درختان ، گاه بهار زمزمه خواهند كرد . و تو اي آفتابی ترين! در اين تكرار تاريكی ببار و از روشنی ، از خوبی ، از دانايی ، از عشق ، از ايمان و از اميد برايمان بگو .
اكنون كه زبان از لب مي ترسد و شب از روز ، اشک در چشم‌ها يخ بسته و دست‌ها ملتمسانه تو را مي جويند و عدالت تو را طلب می كنند ، اكنون كه شامگاهان آغشته است به كلاغانی شب رنگ ، به دنبال چشمان خورشيدی ‌ات ، ما دست به دعا برمی داريم و نرگس‌ها آمدنت را از نسيم مي جويند .
حضرت موعود ! آيا كوير تشنه جانمان را به ضيافت پاک و روشن باران لطفت دعوت نمی كنی ؟!
ای هميشه جاويدان ! بيا كه در اين بن بست هر كوچه ای ، ديده تری از پس دريچه اي تاريک ، انتظار تو را می كشد.
غروب‌های دلگير جمعه‌های انتظار ، صداي حزن ‌انگيز دعای سمات را در بغض سرخ آسمان می‌پراكند و اين لحظات ملكوتی مرا بيشتر و بيشتر مشتاق ديدار تو می‌نمايد .
اي مايه تسلی ، ای دوست ! اكنون كه گاهواره زمين ، سنگين و خوفناک ، با لای لای ظلمت ، با لای لای غم ، زين سو به سوي ديگر می رود ، طنين گام‌های روشن و وعده داده توست كه پروانه های غمگين را دوباره آزادی و اشتياق پريدن می بخشد و نخل‌های پريشان را نام تو ، چون آفتاب ، آغاز آشنايی با زندگی‌ست .
بيا و سينه دردمند زمين را از درد و رنج آزاد گردان و عدل وعده داده شده را برايمان در هاله‌ای از نوری جاودان به ارمغان بياور كه ديدگان اشكبارمان را با تمام جمعه‌هايی كه آمدند و تو نيامدی دخيل بسته ايم .
دلمان گرفت از اين همه ستم ، از اين همه غم .
انتظار كی به سر می‌آيد اي امام قائم و ای وجود دائم !


هر جمعه دست به دعا برمی داريم و دردمندانه و ازعمق جان از پروردگار جهان می‌خواهيم آمدنت را اي آفتاب تابنده مهربان !
می دانم روزی خواهد آمد . در يكي از همين جمعه های دور يا نزديک خواهی آمد با اسب سرخ در برابر خورشيد و از مقابل من .
بی‌صبرانه انتظار می‌كشم آمدنت را .

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • تاریخ : 8 / 10 / 1391برچسب:,
  • نویسنده : ♥نشـان سـیــــღز♥♥♥