ـ ـ ـ مُحـَـــــرَُّم ـ ـ‌ ـ
کلیک بر روی تبلیغات یادتون نره

 

 

 آفتاب محرّم بر می دمد و کربلایِ دل را به هُرم سوزانش می گدازد.

بانگ چاووش کاروانِ محرّم به گوش می رسد و شیدائیان را دوباره به مهمانی شور و حماسه فرا می خواند و جان عشاق را از جام گریه سرمست می کند.

دسته های سوگوار حسینی، دوباره دست به ضریح سینه ها می آویزند و حسینیه دل را با گلاب اشک، غبار می روبند تا حماسه و اندوه کربلا را به میهمانی فرا خوانند.

هله! که محرّم فرا رسیده است.

ای ماه خون! بار دیگر از راه می رسی و با نسیم گرم کربلایی، قصه آلاله های سرخ را به گوش جان می رسانی.

در تقویم دل ما خاطره هیچ ماهی به سرخی تو نیست!

سلام خدا بر تو و بر ستارگانی که بر گردت حلقه زده اند!

و سلام خدا بر خورشیدِ فروزانی که در خود جای داده ای! دوباره سکوت تاریخ را درهم می شکنی و بغض ناله را از تنگنای حنجره ها آزاد می کنی.

بار دیگر از راه می رسی و برف سکوت را با آفتاب عشقی که بر آسمان سینه داری، آب می نمایی و آن را به اقیانوس خروشان فریاد می رسانی!

ای ماه خون خدا! قدومت گرامي...

 

               

                     



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • تاریخ :دو شنبه 20 / 8 / 1391برچسب:,
  • نویسنده :