شعر متن به همراه دانلود آهنگ داستان تو از اورمان
کلیک بر روی تبلیغات یادتون نره

 این داستان توئه سوز داره ... دختری که از غم شبو دوس داره

تویه نگاه اول عاشق ... دستو پات شل شدی خامش

حس قشنگتو میگردی مکتوب ... انگار اون لیلی بود تو مجنون

اون دیگه شده بود مرد قصت ... کلبه ی عشقو ساختی هرچی قسمت 

کلبه ای که حستو کرده آباد ... ولی تضمینی نبود باداباد 

روی تخت چه فکرها که داشتی تو اوج ... اسب رویاتم مرد قصت میروند 

اون شب درگیر افکـــــــار ... فرداشم که سخت بود پاشی از خواب 

گم بودی نمیدونستی شاد باشی ... گریه بکنی یا که خوشحال باشی 

اون شبها تا صبح بیدار ... خودتم هم دکتروهم بیمار 

یه نیمش خوب مثل بهشت ... یه نیمش باخت بود تویه سرنوشت 

ولی دیگه دل زده بودی دل و دریا ... چه میدونستی یه روز میوفتی از پا 

واسه زنده موندن رابطت سریع ... تیشه رو گرفتی و  به ریشه ات زدی 

 

ببار باران رحمت ... بریز اشک محبت

بشور دنیارو عالمو خیس کن ... از عشق آدمو لبریز کن

نذار آب شم از شرم اشکم ... مَردم ولی غرق دردم

 

اولش عشقی بود هندی بود ... آب که از سر گذشت شد رندی زود

اون رفت تو موندی با غرور سختت ... حالا روزاهم  گم سی تو طول هفته 

آره شبش سرد میزد بارون ... دلت درگیرو مخت داغون 

گونت خیس ولی نه از بارون ... از اشکت بود که میریخت آروم 

موها تنت سیخ ولی نه از سرما ... از تنفرت نسبت به مردها

یه روز صبرت سرد فکرت هار ... حیارو خوردی و پی عشق و حال

حالا ترس ریخت تو شال کلاه ... واسه تفریح مابین لاشخورا 

کو  گل قشنگ مامانی ... ناز کنه بره تو بغل بابایی 

ولی هنوز وقت هست بی دین نشی ... میشه یکی فرهاد تو هم شیرین بشی 

باشه نصف دنیا بد نصفش خوب ... ولی هنوز گلها میشکفن بعد زمستون 

شب تیره و تار تو هم داره ستاره 

 

ببار باران رحمت ... بریز اشک محبت

بشور دنیارو عالمو خیس کن ... از عشق آدمو لبریز کن

نذار آب شم از شرم اشکم ... مَردم ولی غرق دردم

  

حالا تو گوش کن ازم یکم پسر خوب ... چاخانات کنتر نداشت یه سره بود 

راضی ای  از خودت مرد شدی الان ... یکم از مردونگیت بگو بینم برام 

خداییش فکرکردی قبلش ... تاریخ روی سنگ قبرش 

دروغ گفتی در گوشش ... خام شد طفلکی رفت بروهوشش 

وعده های مفت دادی بش رو تخت ... دادی قول زندگی باهم زیر یه سقف 

پس چی شد فقط امتحان مـــــــــــــــــــــرد ... اون اسم بچه اشم انتخاب کرد 

 

بیا ببین این طفل داره پرپر میشه ... هرروز میگذره اون بدتر میشه 

تاوون داره کارت بترس پس ... واسه سرنوشت این بود یه سرفصل 

تو حالا حالا  ها برو ... تاکه یه روز بگیره دنیا یقت رو 

اون روز زده عزرائیل حلقه دورت ... جای زنگ روی سرت مرگ آب توبه

 

لینک دانلود داستان تو



نظرات شما عزیزان:

سعید
ساعت6:55---1 مرداد 1392
kheyli doset daram .mahya . said.

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • تاریخ :سه شنبه 1 / 5 / 1391برچسب:,
  • نویسنده : ♥نشـان سـیــــღز♥♥♥