کاریکلماتور
کلیک بر روی تبلیغات یادتون نره

 

 

* عجب زمانه اي، شير ها پاکتي اند، پلنگ ها صورتي اند، قهرمانان دوپينگي اند و عشق ها ساعتي!

* حالم را به هم نزن، غم هايم به تازگي ته نشين شده است.

* خاطره جايي براي « رويا» باقي نگذاشت.

* دهانم پُر از حرف است، حيف با دهان پُر نبايد سخن گفت.

* آن قدر بي سواد بود که ستون هاي افقي و عمودي جدول به ريشش خنديدند.

* آن هایی که با وعده دلخوشند , نبايد از آينده بيمناک شوند.

* اگر تمام گل هاي دنيا را هم به پايش بريزم باز هم کم است، چون پاهاش خيلي بو ميده!

* هميشه قبل از خودم شستم خبردار مي شود.

* لوازم آرايش به لوازم جادويي تغيير نام داد.

* کسي که از واقعيت ها بهره مي گيرد رباخوار نيست.

* پرنده پس از فرار از قفس، از بهار نشان لياقت گرفت.

* قلمي که مغز ندارد، حتما آبرويت را خواهد برد.

* آرايشگر به قدري سرم را سرسري تراشيد که نتوانستم سري توي سرها در بياورم.

* خودروها تکامل پيدا کرده اند؛ اما خيلي از آدم ها هنوز انسان نشده اند.

* بعضي از خانم ها از ترس پيري پا به «سن» نمي گذارند.

* بعضي ها براي سربلندي ديگران تا کمر خم مي شوند.

* هر وقت او را مي بينم کمي مکث مي کنم، مثل ويرگول.

* شايد بهترين راه براي حفظ آثار باستاني، همچنان در زير خاک بودن آن ها باشد.

* تمام زندگي ام قسطي است، اما گوشم بدهکار نيست.

* بي صداترين «تار» را عنکبوت مي نوازد.

* اين روز ها به هرکي «بال و پر» بدهيد «دُم» در مي آورد.

* برخي خانم ها، مانع تمرکز سرمايه همسرشان مي شوند.

* تفاوت ديد من و تو در نمره عينکمان است.

* خوش به حال فقير که يک حرف از غني بيشتر دارد.

* شايد تبر همان قند شکن رستم باشد.

* وقتي «رُخ»ت مرا کيش داد «مات» نگاهت شدم.

* عشق راهي است هموار اما بعضي ها در اين راه ليز مي خورند.

* برای اینکه هم رنگ جماعت شود ,  جماعت را رنگ می کرد.

* از ماجراي عشقمان، موهايم روسفيد بيرون آمدند.

* خيلي سخت است هم روي قولت بايستي و هم زير پا نگذاري اش.

* بشقاب فقير گرسنه تر از صاحبش است.

* سخنران خوب کسي است که بعد از سخنراني با نوک پا از سالن خارج شود تا مخاطبان بيدار نشوند.

* برای مردها زندگی «جاری» است و برای زن ها , همسر برادر شوهر.

* باز هم فراموش کردم فراموشش کنم.

قلم پاچه خوار نوکش همیشه چرب است.

* بعضی ها راه راست را به سوی خود کج می کنند.

* تنها لذتی که نمی توانی با دیگران قسمتش کنی , تنهایی است.

* شاید کشمش همان انگور بازنشسته باشد.

* بعضي از آدم ها درظلمات انديشه خود غرق مي شوند.

* آن قدر دست روي دست گذاشت که پا روي دمش گذاشتند.

* نشر اکاذيب يعني ستايش مديران نالايق.

* گاهي اوقات «کليه» امورم درد مي کند.

* اگر حرف مفت را مي خريدند خيلي ها ميلياردر بودند.

* بعضي ها خط لبشان نستعليق است.

* حتي موهايم هم مي دانند که پايان شب سيه سپيد است.

* آن قدر گفتند شتر ديدي نديدي که بالاخره کور شد.

* نيامدي نگاهم دست خالي برگشت.

* بعضي از نگاه ها صداي قشنگي دارند.

* همه انسان ها برابرند اما بعضي ها برابرترند.

* بهترين راه براي آب شدن برفک تلويزيون، از برق کشيدن آن است.

* بهترين بازي زندگي اش زبان بازي بود.

* خدايا، يارانه را از ما بگير اما يار را نه.

* شايد با « ارز » معذرت مشکل تورم حل شود.

* به علت خالي بودن جيب مردم، جيب برها شاکي شدند.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







  • تاریخ :سه شنبه 18 / 4 / 1391برچسب:,
  • نویسنده : ♥نشـان سـیــــღز♥♥♥